واکسن 1 سالگی عروسکم
نفس عزیزم بعداز چند روز تاخیر به خاطر مریضی مختصری که داشت امروز صبح واکسنشو زد .
اولش همش میخندید ، تا رفتیم تو اتاق واکسیناسیون ، و دست خانم بهداشت بهش خورد شروع کرد به گریه ، ولی اون فقط داشت وزنش می کرد و دور سرشو اندازه میگرفت .
موقع زدن واکسننازم حدود ١٠ ثانیه گریه کرد و مثل خانوما اومد بغل مامانشو آروم شد.
آفریندختر گلم که در مقابل همه واکسنا تا اینجا ، خم به ابرو نیاوردی
دوست دارم.سعی کن همیشه مقاوم باشی و صبور .
دوست دارم
عزیزم امیدوارم همیشه بتونی بر مشکلات غلبه کنی چون خدا همیشه و در هر زمانی پیشته وفرشته هاشو تنها نمیذاره.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی