امروز عمو کمال مهمون ماست
بابایی مارال و آریان(همسر عمه فیروزه )امروز مهمون ماهستش . البته خونه مامان جون می آد. قرار بود که ما مهمون دعوتش کنیم که عمو کمال از قبلششرط کرد که وقت کافی برا موندن تو ایران نداره و این چند وقتی که ایجاست میخواد پیشه مادرش بمونه و به همین علت هم هر کسیکه میخواد عمو کمال رو دعوت کنه همگی خونه مامان جون اشرف اونو ببینه . ما هم اونجا بودیم که عمه فریبا وآیدا و آرمین و عمو علی اونجا اومدند . از طرفی مامان جون همخانواده عمو نوحی و خاله بابا و دایی بابا را هم دعوت کرده بود. جمعا"٢١نفر دعوت بودن. نفس مامان تو هم مثل همیشه پرنسسبودی وهمه رو با کارها جذب خودت میکردی و شیرین کاریهایی که یاد گرفته بودی دل از همه می بردی .نفسی زبونت کو؟ نشون میدادی. موهات کو؟ موهاتو نشون می دادی .گنجشک چیکار میکنه ؟ بال بال میزنه و بال بال می زدی با دستهای نازو کوچیکت ..... و خیلی کارهای دیگه......
که البته تو پستهای بعدی برات می زارم ..................................
در ضمن عمو برات یه کادوی خوشگل هم آورده (یک دست کاپشن وشلوار ) مخصوص گل بازی یا آب بازی دستش درد نکنه .
باهوش مامان، شیرین زیونم دوست دارم با این کارات ...با این اداهات...
آخه با این کارات بیشتر از همه دل از مامان می بری.