نفسی بابا

پاييز 91 با دخترم نفس

من عاشق پاییزم ،عاشق حس وحالش ، غروبش ، عاشق بوی برگای نمناک بارون زده تا خش خش برگای خشک. با اینکه من همیشه دلتنگ میشم از این فصل، ولی حس عجیبی هم داره این فصل ، هزار رنگ و بو داره این فصل. مخصوصا" بوی مدرسه های بی بازگشت که من عاشقشم. که البته چندین سال بعد با رفتن تو عزیزترینم به مدرسه دوباره تکرار و زنده میشه روزهای بی بازگشتم. کی میگه پاییز تلخه و غم داره ...هرکی بوده تا حالا روی برگای خشک ندویده . نخندیده از ته دل....... این دومین پاییزه که می بینی دختر نازم. پاییز ثانیه ثانیه می گذرد. یادت نرود اینجا کسی هست که به اندازه تمام برگهای رقصان پاییز برات آرزوهای خوب دارد. آرزو میکنم شا...
21 بهمن 1391

عاشق چشمان نازتیم

چه ناز است چشمانی که لحظه ای دیدن دوباره اش برایم آرزو شده . ای مهربان ما ، آرام جان ما ، چشمان تو آرام جان است مرا گاهی اگر آهی کشم ، باکم نیست ! من در آن چشمان زیبا "زندگی " من در آن چشمان زیبا "عاشقی " من در آن چشمان زیبا " من " شدم همه زندگیم ..روز وشبم .....روز ناآمده ام .......... فردایم ......خنده گمشده ام ............ رویا یم..... همه من ، من تو در نگاهت متولد شده است ...
21 بهمن 1391

از طرف بابایی به دختر نازم

بايد دختر باشي كه بداني پدر لطيف ترين موجود عالم است ....... بايد دختر باشي تا ته دلت قرص باشد كه هيچ وقت جاي دست پدر رو صورتت نخواهد افتاد مگر به نوازش ! بايد پدر باشي تابداني دختر عزيزترين موجود عالم است......... تا پدر نباشي نمي تواني درك كني دختر داشتن افتخار پدر است!!! بايد دختر- پدر باشي تا بداني چه شگفتي هايي دارد اين عالم ! چه عزيز است اخم تلخ پدر و ناز دختر............ چه نازك است دل پدر كه طاقت ديدن اشك دختر را ندارد...... بايد پدر - دختر باشيد تا.................... و هر دختري شاكر خدا خواهد بود به خاطر داشتنه نعمت بزرگ پدر ...
21 بهمن 1391

نفسم تو 16 ماهگی چه کارایی بلده

وقتی بهش میگی چشمک بزن ! دو تا چشماشو تو یه لحظه میبنده و باز میکنه وقتی میگی نفس ناراحت میشی چیکار میکنی ؟ سریع میگه آاآآآآآآ از ته دلش وقتی میگی دست راست بالا ! سریع دست راستشو می بره بالا وقتی میگی پاتو ببر بالا ! سریع پاشو میبره بالا وقتی یکی زنگ می زنه،10 دقیقه ای صحبت می کنه و می گه و میخنده و ....و به جای الو هم میگه آیدا وقتی باباش دراز میکشه سریع میپره پشتش برا کولی سواری وقتی باد بادکنکاش خالی میشه ، سریع میاره میگه پووف وقتی یه نفر گریه میکنه سریع میره همه صورتشو می بوسه وقتی پن پنشو میپوشونی اگه بگی نفس خواهش میکنم کمکم کن ، آروم میشه تا لباسشو بپوشونی وقتی لیوا...
21 بهمن 1391

براي اولين بار دخترم اسممو رو صدا زد

خورشيد بتابد يا نتابد ماه باشد يا نباشد شب وروز من يكي شده عشق تو دخترم برايم آرزو شده دختر گلم امروز که برا تولد آرمین داشتیم می رفتیم خونه عمه فریبا ، بابایی منو صدا زد وگفتش كه نفس شما هم مامي رو صدا بزن ،شما هم تکرارش کردی .وااااااای که چقدر ذوق زده شدم،نميدونستم چيكار كنم ، گرفتم بغلمو و فشارت دادم و چرخوندمت تو بغلم .چقدر قشنگ صدام زدی آی ددووووو وای عاشقتم نفسم .خیلی با قدرت اسممرو صدا ميزدي . وای از زبون تو مهربونم اسممو شنیدن چه مزه ای داره چقدر کیف کردم .تازه میفهمم اسممو چقدر دوست دارم.وقتی که اینقدر کوچیکی و با اون صدای نازت منو صدا میزنی انگار دنیارو بهم دادن صدات چقدر نازه و ضریفه. ...
21 بهمن 1391

دوست دختر جدید نفس

دیروز بعد ازظهربا صفا رفتیم دنبال خاله پروانه و لوسی . وای لوسی چقدر خوشگل و ناز بود . چه ورجه وورجه می کرد . چقدر جنب و جوش داشت. تو ماشین هی می خواست این ور و اون ور و بررسی کنه . تارسیدیم خونه ، مجال نداد ، فقط با سرعت این طرف و اون طرف می رفت . و نفسم کلی ماتش برده بود . اول جریان خیلی خوب بود . با هم دوست بودن و ازشون میشد عکس گرفت ولی بعد از این که لوسی شلوغی کرد و به سمت نفس رفت ، نفس دیگه ..... مامان لوسی هم که هی میگفت لوسی مامان ! و یه گیره به سرش می زد . میگفت لوسی مامان ! یه کلاه میذاشت سرش و لوسی هم پزشو میداد. میگفت لوسی مامان ! یه لباس دیگه و .... خلاصه کلاسشون مار و کشت .... خلاصه خیلی با لوسی...
15 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفسی بابا می باشد